شهید محسن حججی

  • خانه

حضرت مهدی صاحب الزمان (ع)

28 آذر 1396 توسط شقايق سليمي

 

ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان (ع) در شب جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵یا ۲۵۶ هجری بوده است . 
پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود .

 

در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع )، معتصم عباسی، هشتمین خلیفه عباسی، که حکومتش از سال ۲۱۸هجری آغاز شد ، سامرا، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد.

این اندیشه، که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می کند، باید از تولد نوزادان جلوگیری کردو حتی مادران بیگناه را کشت و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند، در تاریخ نظایری دارد در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند، غافل ازاینکه، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند، اگر چه کافران و 
ستمگران نخواهند .

در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد .

امام دهم بیست سال در شهر سامرا تحت نظر و مراقبت بود و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد . 
به هنگامی که ولادت این اختر تابناک، حضرت مهدی ( ع ) نزدیک شد و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد، او را از میان بردارند .

بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم مخفی نگه داشته شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاهی می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی . 
غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری

مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نینجامید ( از سال ۲۶۰ه. تا سال ۳۲۹ه. ) که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت مهدی ( عج ) می رسیدند و پاسخ نامه ها و سؤالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام را داشته اند ، چهار تن بودند که به ” نواب خاص ” یا ” نایبان ویژه ” معروفند .

نخستین نایب خاص مهدی ( ع ) عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال ۲۶۰هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش 
یافته بود .

دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال ۳۰۵هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید .

سومین سفیر ، حسین بن روح نوبختی بود که در سال ۳۲۶ هجری فوت کرد . 
چهارمین سفیر و نایب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال ۳۲۹هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است . 
همین بزرگان و عالمان و روحانیون برجسته و پرهیزگار و زاهد و آگاه در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدی ( ع ج) بودند .

غیبت دراز مدت یا غیبت کبری و نیابت عامه

این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تاکنون ادامه دارد . این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است . 
در زمان نیابت عامه ، امام ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصی که آن ضابطه و قاعده در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب عام امام ( ع ) باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا .

 

در هیچ دوره ای پیوند امام ( ع ) با مردم گسیخته نشده و نبوده است . اکنون نیزکه دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد ، در رأس جامعه قرار می گیرد و 
مردم به او مراجعه می کنند و او صاحب ” ولایت شرعیه ” است به نیابت از حضرت مهدی ( ع ) . 
گر چه دوری ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان، حضرت مهدی ( عج ) بسیار درد آور است، ولی بهر حال در این دوره آزمایش اعتقاد ما اینست که حضرت مهدی ( عج ) به قدرت خدا و حفظ او زنده است و نهان از مردم جهان زندگی می کند،

روزی که ” اقتضای تام ” حاصل شود، ظاهر خواهد شد و ضمن انقلابی پر شور و حرکتی خونین و پردامنه ، بشریت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد و رسم توحید و آیین اسلامی را عزت دوباره خواهد بخشید .
ضرورت غیبت آخرین امام

بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و مأموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن ” خلیفه خدا در زمین ” نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان .

پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش است.

ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد .

پروفسور هانری کربن ، مستشرق فرانسوی در ملاقاتی با علامه طباطبایی آورده است: به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق، برای همیشه، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابرجا

می دارد … تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده می داند، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل است، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد (ص) و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت

جانشینان وی ( به عقیده شیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمی تواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید … آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست ” یعنی با اعتقاد به امام حی غایب .

طول عمر امام زمان (عج)

درازی عمر امام ( ع ) با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن بدانها گواهی می دهد و در کتابهای تاریخی نیز افراد معمر ( دارای عمر دراز ) زیاد بوده اند و در گذشته و حال نیز چنین کسانی بوده و هستند ، عمر زیاد حضرت مهدی ( ع ) به هیچ دلیلی محال نیست ، بلکه از نظر عقلی و دید وسیع علمی و امکان واقع شدن بهیچ صورت بعید نیست .

 

و البته اگر از نظر قدرت الهی ، بدان نظر کنیم ، امری ناممکن نیست . در برابر قدرت خدا، که بر هر چیز تواناست ، عمرهایی مانند عمر حضرت نوح ( ع ) و عمر بیشتر از آن حضرت و یا کمتر از آن کاملا امکان دارد. برای خدای قدیر و حکیم ، 
کوچک و بزرگ ، کم و بسیار، همه و همه مساوی است . بنابراین حکمت کامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهایت سلامت زنده نگاه می دارد .

پس طبق حکمت الهی ، امام دوازدهم ، مهدی موعود ( عج ) باید از انظار غایب باشد و سالها زنده بماند و رازدار جهان و واسطه فیض برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند . برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند . 
انتظار ظهور قائم ( عج )

بر خلاف آنان که تصور می کنند انتظار ظهور یعنی دست روی دست گذاشتن و از حرکتهای اصلاحی جامعه کنار رفتن و فقط ” گلیم ” خود را از آب بیرون بردن و به جریانات اسلام دینی و اجتماعی بی تفاوت ماندن ، هرگز چنین پنداری درست نیست ، بلکه بر عکس، انتظار یعنی در طلب عدالت و آزادگی و آزادی فعالیت کردن و در نپذیرفتن ظلم و باطل و بردگی و ذلت و خواری ، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقی و ستمی و ستمگری ایستادن است .

 

شیعه در حوزه ” انتظار ” یعنی ، انتظار غلبه حق بر باطل ، غلبه داد بر بیداد، غلبه علم بر جهل و غلبه تقوا بر گناه ، این گروه همواره آمادگی خود را برای مشارکت در نهضتهای پاک و مقدس تجدید می کنند و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشیع ، مشعل خونین مبارزات عظیم را بر سر دست حمل می کند .

اینکه به شیعه دستور داده اند که به عنوان ” منتظر ” همیشه سلاح خود را آماده داشته باشد ، و با یاد کردن نام ” قائم آل محمد ( ص ) ” قیام کند ناشی از همین آمادگی است . 
رای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند .

(اعتقاد به مهدویت در ایین های مختلف )

روزگاران کهن داستان ظهور مصلح ، در آخر الزمان، اصلی اساسی بوده است. پیشینیان بشر ، پیوسته به یادها می آورده اند. اکنون نیز پس از گذشت قرنها ، در خلال یادگارهای انسانهای قدیم آثاری هست که ما را به گفته بالا رهنمون می کند.

اصولا فتوریسم یعنی اعتقاد به دوره اخر الزمان و انتظار ظهور منجی عقیده ای است که در کیشهای آسمانی، یهودیت (جودائیسم) ، زردتشتی(زوراستریانیسم) ، مسیحیت( در عمده شاخه های آن : کاتولیک، پرو تستان و ارتدوکس) ، مدعیان نبوت عموما و دین مقدس اسلام خصوصا به مثابه یک اصل مسلم قبول شده است و در باره ان در مباحث تئرریک مذاهب آسمانی، رشته تئولوﮊی بیبلیکان ، کاملا شرح و بسط داده شده است.

بشارتها و پیشگوییهایی که در باره مهدی (ع) و ظهور مهدی (ع) ، در کتابهای مقدس و دیگر اثار پیشین و در سخنان حکمای قدیم، رسیده است، فراوان می باشد

اعتقاد به مهدویت درآیین هندی 
در ایینهای هندوان و کتابهای آنان نیز ، سخن از نجات دهنده و موعود امده است. از جمله در کتاب مهابهاراتا و کتاب پورانه ها در این باره گفته اند.

همه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره ای از تاریخ بشر از لحاظ معنوی و اخلاقی رو به انحطاط می رود. و چون طبعا و فطرة در حال هبوط و دوری از مبدا است و مانند احجار به سوی پایین حرکت می کند. نمی تواند به خودی خود به این سیر نزولی و انحطاط معنوی و اخلاقی خاتمه دهد.

پس ناچار روزی یک شخصیت معنوی بلند پایه که از مبدا وحی و اهام سرچشمه می گیرد ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکی و جهل غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد. در این مورد در تعالیم هر دینی به صورت رمز به حقایقی اشاره شده است. که با معتقدات آیین های دیگر توافق و هماهنگی کامل دارد…مثلا در کیش هندو در کتب پورانا(purana) شرح مفصلی در باره دوران اخر عصرکالی(Kali) یعنی اخرین دوره قبل از ظهور دهمین آواتارای ویشنو درج گردیده است.۲((مقصود از عصر کالی آخر الزٌمان است. اکنون عصر کالی است.))

اعتقاد به مهدویت درایین بودایی
چنانچه درپاره ای از کتب و ماخذ امده است. در دین بودایی نیز مسئله انتظلر مطرح است. گفته اند که در این آیین نیز انتظار هست.و شخص مورد انتظار این آیین بودای پنجم است. 
اعتقاد به مهدویت دردرآیین زردتشتی 
در کتابها و اثار زردتشت و زردتشتی درباره آخر الزٌمان و ظهور موعود مطالب بسیاری امده است. از جمله در کتابهای اوستا ، زند ، جاماسب نامه ، داتستان دینیک و زراتشت نامه 
در دین زردتشت موعودهایی معرفی شده اند که انان را سرشیانت می نامند. این موعودها سه تن بوده اند که مهمترین آنها اخرین ایشان است. و او (( سوشیانت پیروزگر)) خوانده شده است. و این سو شیانت همان موعود است چناچه که گفته اند:
سوشیانت مزدیسنان به منزله کریشنای برهمنان ، بودای

پنجم بودانیان ، مسیح یهودیان ، فارقلیط عیسویان و مهدی مسلمانان است.

اعتقاد به مهدویت درآیین یهودیت 
یهودیان که خود را پیروان حضرت موسی کلیم (ع) می دانند نیز منتظر موعودند. در اثار دینی یهود ، اسفار تورات و دیگر کتابهای انبیای انان،ا همواره به موعود اشاره شده است. به پاره ای از این کتابها اشاره خواهیم کرد. اگر به مطالب کتاب (( نُبوئِتْ هَّلیدْ ، وحی کودک)) استناد کنیم، به مطلب بسیاری درباره ظهور پیامبر اکرم (ص) و به قسمتهایی از تاریخ و احوال پیامبر و حوادث مربوط به بعثت، و پاره ای از علائم آخر الزٌمان، رجعتو اشاراتی به شخص حضرت حجّت بن الحسن المهدی (ع) و حتی اشاراتی درباره واقعه عاشورا، دست خواهیم یافت. به هر حال چون یهودیان به مسیح ایمان نیاوردند، بطبع موعود انان هنوز ظهور نکرده است. اگر در مجموع آنچه در آثار مقدس یهودی آمده است تامل شود چهره سه موعود، در انها ترسیم می شود.

حضرت مسیح (ع) ، حضرت محمد (ع) و حضرت مهدی (ع).
در کتب یهودیت و عهد عتیق، که در آنها سخنانی درباره موعود آمده است چنین می خوانیم:
در کتاب اشعیا، نخستین پیامبر بزرگ که با بی بندو باری اخلاقی بسیار مخالف است و تاکید می کندکه خدا بنی اسرائیل را به سبب گناهانش مجازات می کند ولی انان را نابود نمی کند. و زمان نجات و راحتی فرا خواهد رسید.

کتاب خرقیان، سومین پیامبر بزرگ که در زمان ویرانی معبد(سال۵۸۷ ق م) به پیامبری رسید. این کتاب حاوی هشدارهایی است که خرقیان قبل از ویرانی اورشلیم به مردم داده است. و مصیبتها و تسلیها و فرا رسیدن سلطنت جدید را پیش بینی می کند. 
کتاب دانیال، که شامل دو بخش است; در بخش اول تجربه های معجزه آسای دانیال و دوستان مومن او را در دوره تبعید بابلی را شرح می دهد. بخش دوم شامل رویاهای آخر الزٌمانی است.
کتاب هوشع، شامل دستورهایی است درباره ارتباط بین خدا و بنی اسرائیل و خبرهای غیبی ای که بنی اسرائیل را توبیخ می کند، و با وعده نجات پایان می یابد.

ن می گویند.
کتاب حبقوق: شامل فریادی برضد شیطان در دنیا، پاسخ خدا، دعا و توصیف (( روز خدا)) است. 
کتاب صفینا، نهمین کتاب از پیامبران کوچک شامل پیش گوییهای مهمی درباره آخر الزٌمان است. و امدن (( روز خدا)) را بعد از آمدن ایلیا به تصویر می کشد.
اعتقاد به مهدویت درآیین مسیحیت 
در ایین مسیحیت و کتابهای مقدس این آیین نیز بشارتهای بیشتر و روشنتری درباره موعود آخر الزٌمان رسیده است. و علت آن یکی قرب زمان است زیرا با ظهور حضرت مسیح (ع) زمان در مقیاس کلی به ظهور مهدی (ع) نزدیکتر شده است. علت دیگر تحریف کمتری است. که دا این آثار پدید آمده است. و این نیز از جهتی به زمان مربوط می شود زیرا از دوره نزول و صدور آثار مقدس

یهود زمان بسیار بیشتری می گذرد ، تا از دوره نزول و صدور آثار مقدس مسیحیت عیسی اظهار داشت. که سلطنت خدا نزدیک است و چون بعد از مرگش بر شاگردان خویش ظاهر شد مسیحیا نخستین معتقد شدند که عیسی از میان مردگان برخواسته و به زودی به عنوان( مسیحا) باز می گردد. تا سلطنت جدید خدا را بیاورد. از این رو آپو کالیپیزم (مادر الهیان مسیحی) نامیده شده است. پس عیسی نیز منتظر موعود است. موعودی که خداوند وعده او را داده و با آمدنش دنیا سرشار از عدل اهی خواهد شد.

 نظر دهید »

حجاب

28 آذر 1396 توسط شقايق سليمي

مقدمه :

حجاب دراسلام اهميت ويژه اي داردوازنصوص قراني است .

به همين خاطرمسائل ريزدرباره ي حجاب درقران كريم مطرح شده ومامسلمانان هم به آن مومن وپايبندبوده ايم اماعليرغم ايمان وپايبندي اغلب ان رابه خوبي نمي شناسيم حتي بعضا"نمي دانيم كه آياقرآن كريم حجاب را مطرح كرده است يا خير؟!مسلم است كه در اين صورت دچار مشكل خواهيم شد و نمي توانيم از آن به خوبي دفاع كنيم و مانند گذشته انديشه هاي  غلط و بي اساس به نام آن رواج خواهد يافت .عشق وايمان به دين در جامعه ي ما قوي است و اشكال مادر ايمان يا عدم ايمان نيست بلكه در نشناختن اسلام و قرآن است كه به آن ايمان داريم.

لغت واصطلاح حجاب

لفظ حجاب يعني پرده حائل وساتر واصطلاحا"بببببه پوشش بانوان ((حجاب ))گفته مي شود .در قرآن لفظ حجاب وجود دارد ولي فقط درباره ي همسران پيغمبر (ص)به كار رفته آن هم نه به معني پوشش زنان .قرآن مصداق ونوع حجاب ومباحث ديگر آنرا دقيقا"بيان مي كند اما نه تحت عنوان حجاب .قرآن مبحثي تحت عنوان حجاب ندارد چنان كه اكثر مطالب را تحتعنوان خاصي مطرح نمي كند .اين از ويژگي هاي خاص قران است كه در عين حالي كه جوانب مختلف يك مسئله را توضيحمي دهد آن ها را تحت عناوين فصل بندي شده مطرح نمي كند .اين متكلمان و علما هستند كه موضوعات را دسته بندي و نامگذاري مي كنند واز آنها بحث ميكنند .درفقه هم لفظ حجاب براي پوشش بانوان به كار نمي رود بلكه به جاي آن لفظ ((ستر))به كار مي رود .ولي كلمه ي حجاب براي پوشش زن شايع واصطلاح شده ودر مبحث پوشش بانوان درهمين معني اصطلاحي كه پوشش است به كار مي رود نه معني لغوي ان كه پرده باشد .

بعضي گمان كرده اند كه حجاب اسلامي از آن جا كه لغت حجاب به معني پرده است يعني در پرده بودن زن !

وحجاب يعني ((پرده نشيني))وزن خوب زني است كه هميشه درخانه وپشت پرده باشد وبيرون نيايد !همين تلقي از حجاب موجب افراطي هايي شده ونيز موجب شده تا بعضي كه از انديشه قرآني اطلاع ندارند ويا دارند وخود را به ناداني مي زنند حجاب را به ((پرده نشيني ))تعبيركرده وبه آن حمله كنند .در مكتوب حاضر هرجا لفظ حجاب به كار مي رود معني اصطلاح آن درنظر است يعني پوشش نه معني لغوي آن يعني پرده

 

حجاب براي مرد

 

اولين آيات حجاب براي مردهاست .نخست دستوراتي راجع به رعايت حريم خانه ي ديگران مي دهد به اين كه هر كسي مي خواهد وارد خانه ي ديگري شود بايد اجازه بگيرد وبراهل خانه سلام كند وبعد وارد شود ونيزمي فرمايد اگر به در خانه اي بدون اطلاع رفتيد وصاحب خانه گفت بازگرديد بدون ناراحتي بازگرديد. سپس مي فرمايد:((اي پيامبر گرامي به مردان مومن بگو ديدگان خودرافرو پوشند دامن هاي خود را حفظ كنندكه براي ان ها موجب پاكي وطهارت بيشتر روح وجسم است .به درستي كه خدا به انچه مي سازند اگاه است )) .

چنان كه ديده ميشود اولين ايه امر به مردان است .قسمت اول ايه ي شريفه حجاب باطني يعني عفت وحيا وقسمت دوم حجاب ظاهري را بيان فرموده است .يعن نه خود به نامحرم نگاه كنند ونه خود را در معرض نگاه ديگران بگذارند.

 

 

    حجاب براي زن

 

 

تا اين جا حكم حجاب براي مردها تمام شده وحكم براي زنان شروع مي شود .در ايه ي31سوره ي نور مي فرمايد :

((وبهزنان مومن بگوكه ديدگان خود را فرو پوشند ودامن هاي خود را حفظ كنند وزينت هاي خودرا اشكار نكنند مگر زينت هاي ظاهر را وسرو گريبان هاي خود را با مقنعه يا روسري بپوشانند وزينت هاي خود را اشكار نكنند مگر براي شوهران خود ياپدران خود پدران شوهرهاي خود يا برادران خود يا پسران برادران خود يازنان خود يامملوكان خود يا مردان طفيلي كه گرايشي به زن ندارند يا كودكان غير مميزونيز پاهاي خود راطوري به زمين نزنندكه زينت هايي كه پنهان كرده اند اشكار شود واي مومنان همگي به سوي خداوند توبه كنيد شايد كه رستگار شويد )).

چنان كه ديده ميشود قسمت اول ايه كه مي فرمايد :

((بهزنان مومن بگو كه ديدگان خود را فرو پوشند ودامن هاي خود را حفظ كنند وزينت هاي خود را اشكار نكنند مگر زينت هاي ظاهر را ))

منهاي تغيير ضماير از مذكر به مونثدقيقا"مطابق با ان چيزي است كه براي مردان بيان فرمود يعني زنان هم بايد از نامحرم وبلكه ازاندام ممنوعه ي زنان ديگرچشم پوشي بكنند وهم چنين حواس ديگر خودرا نيز مواظبت كنند و دامن هاي خود راهم حفظ كنند واندام خودرا درمعرض ديد نا محرم وبلكه اندام ممنوعه خود را درمعرض ديد زنان ديگر هم نگذارند.

 

حضرت فاطمه(س) وحجاب

 

فاطمه (س)مظهرعفاف وتقوي سرمشق وسرور تمامي زنان مسلمان است .روزي پيا مبر (ص ) ازصحابه پرسيد :

چه چيز براي زنان از همه بهتر است .ياران ندانستندعلي(ع)خدمت فا طمه(س) پاسخ داد :

از همه بهتر اين است كه نه آنها مردان بيگانه را ببيند ونه مردان بيگانه انها را .چه كسي اين پاسخ را براي تو بيان كرد ؟عرض كرد:فاطمه(س)وحضرت فرمود :او پاره تن من است .

روشن است كه علي (ع)پاسخ رامي دانست وسوال از ان بزرگوار براي طرح مقام والا ومكانت عظيم فاطمه اطهراست .

جايگاه بلند و شخصيت والاي حضرت زهرا (س)روشن تر از ان است كه نياز به گفتگو داشته باشد در رواياتي امده است كه به هنگام تولد لباسي از بهشت براي ان حضرت اورده شد و جسمش پوشش كامل يافت تازمينه براي تعالي روحش باشد.  زهراي اطهر اين برترين الگوي زن وعاليترين چهره ي بشريت گواينكه فريادگري عليه ظلم راپيشه داردوستم برامام خويش را  برنمي تابدوازمحدوده خانه پابه بيرون مينهدودراجتماع حضورمي يابدوبابليغ ترين جمله هاازحق وحقيقت دفاع مي كندامااين همه درنهايت آرزويم حياوعفاف است :         اودرحالي كه مقنعه رامحكم به سربسته وخودرادرجامعه اي       فراگيرپيچيده بوددرجمع زنان بني هاشم درحالي كه جامه هاي بلندش قدمهاراپوشيده داشت باابهت آزرم ومتانت شگرفي قدم برميداشت وبراي همگامان راه رفتن اوگام زدن رسول الله (ص) رابه يادمياوردو…

آن حضرت اين شهادت راپس ازرحلت نيزپاس مي داردودستور    ميدهدقامت بي جانش رادرحفاظي قراردهندكه حجم بدن  نمايان نباشد.اسمابنت عميس ميگويد:روزي فاطمه (س)به من فرمود:من ازكارمردم مدينه كه زنان خودرابعد ازوفات به صورت ناخوشايندي براي دفن مي برندوتنهاپارچه اي براو مي افكنندكه حجم بدن ازپشت آن نمايان است ناراضي ام .

اسماگفت:من درسرزمين حبشه چيزي ديده ام كه با آن جنازه   مردگان راحمل ميكنندشاخه هايي ازدرخت نخل رابرميدارندو    به صورت تابوت مخصوصي درمي آورندپارچه اي روي چوبهاي    آن مي افكنندسپس بدن رادرون آن مي گذارندبه گونه اي كه بدن پيدانمي شود.

هنگامي كه فاطمه (س)اين مطلب را شنيدتبسم نمودواين تنها تبسم اوبعدازوفات رسول(ص)بود.

به جهت اهميت موضوع چنين وصيت فرمود :براي من تابوتي تهيه كن كه در موقع حمل جنازه بدنم پيدا نباشد وطرز ساختنش چنين و چنان باشد .                          اين بانوي اطهر با اين همه عظمت و جلالت وحراست از جايگاه بلند عفاف در زندگي چونوارد قيامت شود فريادي بر خواهد آمد كه:اي مردم چشمهايتان را ببنديد تا فاطمه (س)دختر رسول اكرم عبور نمايد .پيروي از آن بزرگوار والگوگيري آن حضرت درگرو آن است كه زن مسلمان چون اوحق راپاس دارد و بسان اوازعفاف وحرمتشحراست كند وهمانندآن حضرت پوشش كامل را رعايت نمايد ووجودوزندگي ورفت وآمد وحضورش درجامعه نمادي از عفاف آزرم وشكوه باشد.

 

 

حجاب و نهضت عاشورا

 

در نهضت عاشورا نيز زنان حضوري جدي ونقشي عظيم دارنددرعين عفاف آزرم وبا شكوه پوشش.

آنان در اوج مصائب و سختيها حريم عفاف وحجاب را پاس داشتند وبه آخرين وصيت پيشواي بزرگ شهامت معلم بي بديل شهادت امام حسين (ع) را كه در استانه رفتن به ميدان نبرد آويزه گوش قرار دادند كه فرمود:آماده مصيبت باشيد لباسهاي (روي) خودرا بپوشيد بدانيد خداحامي شماست وازشمامحافظت ميكند وازشر دشمنان نجاتتان

ميدهد وعاقبت امورتان را خيرميكند…بنگريدامامحسين(ع) در اخرين لحظات حيات زنان رابه حجاب وپاس دا شتن حرمتشان سفارش ميكند .انان نيز چنين مي دانستند كه غداره بندان سپاه يزيد وازمندانوبد سگالان ارتش بني اميه اسير زرق وبرق دنياست زيورالاتخود را بسوي انان پرتاب كردند تا در پي غارت انان قدريبياسايند.زينب (س)كه پيام اور اين حماسه وقا فله سالار اين پيامبراننور است در كو فه و براي بيدار و جدانها و لرزاندن دلها وبهوشاوردن خفتگاندر عين عفاف و از رم سخن گفت:كلام زينب (س)و منش والاياو به هنگام سخن گفتن به گو نه اي بود كه گفتند:بخدا سو گند هرگز زن با ازر ميرا ند يدم كه از زينبشيواتر سخن بگو يد .ان حضرت با همه ي شكوه وشهامت در مجلس يزيد بپا خاست وپرده دري ان مدعي خلافت را برسرش كوفت و فرياد زد كه:ايا عدالت همين است كه زنان و كنيزان خود را در پس پردهبنشاني و دختران رسول خدا (ص)را در مجلس بيگانگان بر پابداري .پرده زنان ما را هتك كردي ونقاب از چهره شان به غارت…

 

عوامل بد حجابي وبي حجابي

 

بي حجابي پديده اي است اجتماعي كه براي رسيدن به عوامل  و علل آن بايد با نگاهي اجتماعي مسائل و زمينه هاي آن راكاويد.اين بحث از جهات مختلفي قابل توجه است وبي گمان در چگونگي پيدايش و رشد و گسترش آن نمي توان به يك يا چندعامل بسنده كرد.چنانكه راه حلهاي اين معضله ي اجتماعي را نيز نمي توان ساده انگارانه در مطالبي محدودكرد.

1-تلاش استعمار درزدودن پوشش

2-دگرگوني ارزش ها

3-الگوهاي نا هنجار

4-خلأ هاي دروني

منابع:

1137-آيات حجاب،عباس فتحي،جلد اول،انتشارات نسل

سومتهران،زمستان13812-حجاب از ديدگاه قرآن و سنت،فتحيه فتاحي

زاده،جلداول،انتشارات دفتر تبليغات اسلامي،قم،زمستان9

3-مجله خانواده ي سبز،بهار83،شماره ي107

همكاران اين صفحه, ژيلا پرويزي, مژده زارعي , سودابه صفياري,زهره زماني,حوريه قاسمي

 

 

 نظر دهید »

نماز

22 آبان 1396 توسط شقايق سليمي

ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا مي‏باشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما مي‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال مي‏بخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن مي‏شود

 

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

شهید محسن حججی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس